بازگشت به خانه از راه دور - فصل دوم

به انتخاب امیرعلی قاسمی

بازگشت به خانه از راه دور - فصل دوم
به انتخاب امیرعلی قاسمی از آرشیو ویدیویی پارکینگ

بازگشت به خانه از راه دور، سکّویی است برای تبادل تجربیات ویدیویی ایرانیان خارج از کشور و برگرداندن آثار آنان «از راه دور» به «خانه»؛ تلاشی آهسته برای پل زدن بین به اصطلاح «خارج» و «داخل» با پذیرفتن آنکه در حال حاضر، این مفاهیم به سرعت در حال محو شدن یا حداقل تغییر اساسی اند، هنوز برای برقراری ارتباط بین این دو صحنه موانع بی شماری وجود دارد و درس‌های بسیاری برای آموختن. فصل اول از بازگشت به خانه از راه دور، که در دسترسی محدود سه رونمایی شد، شامل مجموعه‌ای از فیلم‌های کوتاه ویدیو‌یی و اجرا‌ها بود که بازه‌ی گسترده ای از هنرمندان جوان شناخته شده تا پرتجربه را شامل می‌شد و در تهران و لندن به نمایش درآمد.
مجموعه ی پیش رو سعی بر آن دارد که طیف متنوعی از برخوردها، چهارچوب ها و مدیوم‌ها را نمایش دهد و پنجره‌ای باشد بر آنچه حتی در دوران پساشبکه در معرض دید نیست. با پایین آمدن سطح تمرکز و گستردگی جریان اطلاعات پراکنده و کم عمق، غنیمت می تواند این باشد که زمانی متصل نباشیم و وانمود کنیم سرعت همه چیز بالا نرفته؛ به کُندی ایمان بیاوریم.
ساناز سهرابی
آینه های تکمیلی
1395
00:12:07
"آینه های تکمیلی" به بررسی ساختارتاریخی ۳ آرشیو تصویری می پردازد. در این پروسه تحلیلی٬ المان های بصری با توصل به داستان گویی تفکیک شده٬ به یکدگیر متصل شده و داستان های شکل گیری هر سه شان به موازی یکدیگر راویت می شود.
در این موازی نگاری بصری٬ راوی به بررسی فریم تصویری این سه آرشیو تاریخی می پردازد و آنها را نه به عنوان آرشیو هایی به پایان رسیده٬ بلکه به عنوان «اتفاق هایی» بصری نگاه می کند که بازگشت به آنها به مثابه دوباره زیستنشان است. در"آینه های تکمیلی" آرشیو به زسیتن خود ادامه می دهد وگویی با هر روایت متفاوت٫ حقیقت دیگری به خود می گیرد.
ساناز انوشه پور، پرستو انوشه پور، فرکو کنمان
زنی در روبروی "دارک هورس" در حال تکست زدن است
1392
00:07:00
ویدیو و نمایشِ موقعیت محور با همکاری نینا کنمان، فراز انوشاپور و پرستو انوشاپور. پنجره ی اتاق 8309، هتل سوپر 8 در خیابان اسپادینا،دیدی عالی به منظره ای غیر منتظره دارد- تقاطعی با یک کافی شاپ در گوشه. خانمی که در مقابل "دارک هورس" در حال ارسال پیامک است این محل را بررسی می کند.او کششی روایی و تصویری عکاسانه را به موقیت اضافه می نماید. به نظر می رسد یک گفت و گوی تلفنی مشوش نگاه دوربین را متوجه خود می کند به مثابه حسی از نظارت بر زمان واقعی، ناراحت از برش های پرشی و لحظات تکرار شده، روایتی را می سازد که با طور همزمان سرگرم کننده و شیطانی است.
مارال بلوری
سرنوشت
۱۳۹۴
۰۰:۰۲:۳۴
سرنوشت می‌کوشد تا کلیشه‌های جنسیتی موجود در فرهنگ‌های متفاوت را به چالش بکشد. در این ویدئو من افرادی از کشور‌ها و فرهنگ‌های مختلف را گرد هم آورده‌‌ام تا بتوانیم درباره‌ی کلیشه‌های جنسیتی به گفتگو بپردازیم. هر یک از شرکت‌ کنندگان یک کلیشه از زبانی که با آن درتماس است را در خلال مراحل کار خود انتخاب می‌کند. این ویدئو شامل دو قسمت می‌باشد. قسمت نخست فرآیند اجتماعی‌سازی را؛ که به‌معنی آموزش مردم برای پذیرش نقش‌ها و کارکردهای تثبیت‌شده توسط جامعه است، مورد پرسش قرار می‌دهد. برای این منظور شرکت‌کنندگان با اجازه دادن به همکارانشان برای برچسب زدن به پیشانی‌شان، حضوری منفعل را به تصویر می‌کشند.
قسمت دوم درونی‌سازی هنجارهای اجتماعی را توسط افراد تصویر می‌کند، که در آن شرکت‌کنندگان نقش فعالی را با قبول نمادین کلیشه‌ها بازی می‌کنند. این فرآیند آنها را «تبدیل» به سیستمی می‌کند که به تقویت ساخت‌های اجتماعی جنسیت می‌‍پردازد.
رهی سینکی
تمپل هف
1396
00:03:48
ویدئوی پیش رو تصاویریست که من در فرودگاه تعطیل شدهٔ Tempelhof برلین گرفتم، این فرودگاه الهام بخش و به گونه‌ای خالق موسیقی‌ ایست که میشنویم.
موسیقی‌ که من برای ابوا ،ویلن، پیانو و الکترونیک نوشتم و در وین رکورد کردم.
گویی این دو ترجمهٔ یگدیگرند و به هم معنایی می‌بخشند که بی‌ یگدیگر وجود نداشت.
نیلوفر کیهانی، گیلدا نوع‌پرست
نقطه به نقطه
۱۳۹۳
۰۰:۰۵:۲۲
در دوران ناتوانی ناشی از درمان، می دانستم که این ریزش و فروپاشی گذراست.
خودم را مثل درختی احساس می کردم که در زمستان عریانی شاخه هایش را در معرض دانه های برف می گذارد و می گوید:
ببار، ببار
سرطان مثل دانه های سبک برف بر تنم نشست و قدرت یک بهمن عظیم را بر جسم و جانم گذاشت.
من امیدوارانه منتظر بهار و شکفتن هستم!
پیام مفیدی
بی‌نظمی منسجم
1393
۰۰:14:00
این اثر مجموعه از سه ویدئو است که در آن‌ها دست‌ها و دستمال‌ها المان‌های اصلی‌ هستند. آن‌ها نگاه‌هایی استعاری به نقش نیروهای مذهبی‌ و سیاسی هستند. این سه ویدئو با هم پازلی را برای مخاطب می‌‌سازند، در عین حال سرنخ‌هایی‌ هم در اختیارش قرار می‌‌دهند. دست‌ها و دستمال‌ها به شخصیت‌ها کمک می‌‌کنند دقیقا زمانی‌ که تحلیل می‌‌روند و کنترل بدن و اعمال‌شان را از دست می‌‌دهند، احساس امنیت و راحتی‌ داشته باشند. با این وجود، مانند هر اثر استعاری دیگر، این کدها به مخاطب داده می‌‌شود تا خودش استنتاج کند، و به معنی‌ منحصر بفرد خود دست پیدا کند.
سونا صفایی سوره
زمان
1389
00:01:38
ویدیوی زمان که با طراحی دستی ساخته شده است‏، به مقوله‌ی نسبیت زمان می‌پردازد و نحوی دریافت متفاوت آن. ویدیو نمایش پشت سرهم شصت ثانیه متوالی است که یک دقیقه و سی و هشت ثانیه به طول می انجامد.
فرشیدُ لاریمیان
IMG_2700
1395
00:06:53
بدون اجازه اما خوب.
روناک مشتاقی
قوطی فلزی، مقوا، نخ
1394
00:01:27
فیلم کوتاه «قوطی فلزی، مقوا، نخ» در ابتدا تلاشی بود برای فعالسازی یک اثر حجم و یافتن راهی برای نمایش آن. در حین این پروسه، نتیجه بیشتر و بیشتر مطالعه ای در مورد رابطه‌ی شی، ما و فضا بدل شد.
نیما بهره‌مند
ما مستقلا و به خوبی مجهز هستیم
1393
00:04:00
اثر ماجراهای دو پسربچه را دنبال می‌کند که با دقتی مثال‌زدنی با اشیای روزمره ابزاری برای خود می‌سازند.
رها رئیس‌نیا
اشتیاق
1395
00:20:24
در سال ۲۰۱۴-۲۰۱۵ چندین فیلم تک ساختم که برای نقطه شروع آنها از بریده فیلم‌های بسیار خامی استفاده کردم که در دیدار‌هایم از محله‌های بسیار فقیر هارلم شرقی‌ نیویورک در سال ۲۰۱۳ گرفته بودم. برای تمام کارها (به جز "Vioi")، پانگوتیس ماوردیس با استفاده از ساز‌های طراحی و ساخته خودش، موسیقی متن مخصوصی خلق کرد. اولین اثر از مجموعه که "اشتیاق" نام دارد فیلم ۲۰ دقیقه‌ای ۱۶ میلی‌‌متری، رنگی‌ و با تکنیک صدای نوری است. این فیلم در سال ۲۰۱۵ در پنجاه و ششمین بینال ونیز "آینده تمام جهان" به کیورتوری اکوی انوسر نمایش داده شده است. دومین فیلم به نام "Vioi" (۱۶ میلی‌‌متری، سیاه و سفید، صامت) در قالب چیدمان تکرارشونده ۱۵ دقیقه‌ای به عنوان بخشی از نمایشگاه انفرادی در مادرید به نمایش در‌آمده است. این نمایشگاه همچنین شامل نقاشی‌هایی‌ بود که مستقیما از تجربه‌های من در هارلم شرقی‌ الهام گرفته‌اند. قطعه سوم به نام "مناجات"، شامل ۲۰ حلقه فیلم نقاشی‌دستی‌ است که تنها با استفاده از ۲ پروژکتور ۱۶ میلی‌متری به صورت همزمان قابل پخش است. اثر چهارم، "Vioi3" مرکب از ۸۰ اسلاید ۳۵ میلی‌متری است که بر پرده دوگانه‌ای که خودم طراحی کردم و در نوع خود منحصر بفرد است پروجکت و نمایش داده می‌‌شود. این قطعه هم می‌‌تواند به دو شکل زنده و یا چیدمان ارائه شود که در هر دو، اسلایدها و صداها تکرار می‌‌شود.
آنچه که برای من درباره هارلم شرقی‌ و محله چالهرز ایران و فیلمم به همین نام بسیار مهم است و سعی کرده‌ام در فیلم‌هایم بیان و ضبط کنم بیش از فقر وحشتناک به عنوان آشکارترین مشخصه و واقعیت شناخته شده آن مناطق،شباهت مردمیست که با آنها مواجه شدم. من کوشیده‌ام بر بیان قهرمانی ایشان در فیلم‌هایم پافشاری کنم. آنچه در این مناطق بیشترین تاثیر را بر من داشت، این بود که علیرغم محرومیت و فقر، مردم پر جنب و جوش/فعال و سرشار از شور زندگی‌ و اشتیاق هستند و با شوخ طبع و عاری از تظاهر و ادعا زندگی‌ می‌‌کنند. بر اساس عادت ذاتی بودنشان، وقار و قدرتی‌ از خود نشان می‌‌دهند که از نظر من بسیار شجاعانه، نجیب و اصیل است. من این کارها را به عنوان قصیده‌ای برای مردم هارلم شرقی‌ و چالهرز ساختم/تقدیم کردم. رفت و برگشت و حرکات نامنظمی که به خاطر مخفی‌ بودن دوربین و نبود امکان قاب بندی تصاویر به وجود آماده است، به انتزاع در فیلم‌ها منجر شد. از این رو این افکت‌ها نه برای خلق کیفیت زیبایی شناسانه یا طفره رفتن از نمایش چهره ها، بلکه تنها بخشی از تکان‌های ضبط شده زندگی‌ بیرونی در فیلم بر اثر حرکت‌های بدن من است.
در "چالهرز" محصول ۲۰۱۱، از بریده فیلم‌های خامی که با دوربین سوپر۸ در خیابان‌های دروازه غار؛ یکی‌ از فقیرترین محلات تهران، در جنوب بازار بزرگ گرفته شده استفاده کرده‌ام. برای این فیلم و جدیدترین کارهای مربوط به هارلم شرقی‌ شامل "اشتیاق" تمام بریده فیلم‌های اولیه را دوباره در استودیو فیلمبرداری و عکاسی کردم و با برخی‌ تکه تصویرهای پیدا شده و اسلایدهای نقاشی‌دستی‌ که ارتباط فرمی و محتوایی داشتند طی‌ فرایند لایه‌ای شامل پروجکت کردن روی نقاشی‌ها و انواع مختلف پرده نمایش با استفاده از دوربین‌های دیجیتال و آنالوگ، ترکیب کردم. سپس تمام این متریال را ویرایش و به فیلم ۱۶ میلی‌‌متری منتقل کردم.
"چالهرز" نامی‌ است که مردم در ایران برای محله‌های دروازه غار به کار می‌‌برند که به معنی‌ "چاله بی‌‌فایده" است. "Vioi" نامی‌ است که من برای قطعه‌های مربوط به هارلم شرقی‌ به کار بردم و در زبان یونانی به معنی‌ "زندگی‌‌ها" است. این نام از متون‌ مذهبی‌ گرفته شده است که به زندگی‌ و شهادت قدیسان ارتدوکس غربی در دوران بیزانس می‌پردازد. این مردان در حاشیه‌ها با فقر بسیار زندگی‌ می‌‌کردند.
از آنجا که من عناصر ساختاری سینما در رابطه با فضا، زمان، پروژکتورها و پرده‌ها در اجراهای زنده و چیدمان تکرارشونده را دستکاری کرده‌ام، فیلم‌هایم می‌‌تواند با سینمای گسترش یافته پیوند بخورد. روند کاری من لایه‌ای و استحاله‌ای است. از فناوری‌های قدیمی‌ و جدید هر دو استفاده می‌‌کند و بسیار به چیزهایی که قادر به بدست آوردنشان هستم وابسته است. هر سه حوزه تجربه ام -نقاشی، طراحی‌ و فیلمسازی- بهم پیوسته و وابسته‌اند. فیلم‌ها و نقاشی‌هایم بر هم تاثیر می‌‌گذارند و از طریق طراحی این تاثیر را بررسی می‌‌کنم. موسیقی و صدا نقش مهمی‌ در الهام بخشیدن و شکل دادن به اثر تکمیل شده دارند. کارهایم تلاشی است برای دستیابی به کیفیت موقتی و تجربی‌ موسیقی، -- وسوسه انگیز، مبهم، انتزاعی. آنچه به عنوان دغدغه در کارم خودنمایی می‌‌کند، آسیب پذیری انسان است. اگرچه گاهی به نظر می‌‌رسد کارم به شکست و ملال اشاره می‌‌کند، دید من خوش بینانه است و بر کرامت انسانی‌ تاکید دارد. لطافت، زیبایی و معصومیت چیزیست که در تیره و تاریک ترین موضوعات به دنبالش بوده‌ام و سعی‌ کرده‌ام بیابم.