ویدیوهای ارائهشده در فستیوال دسترسی محدود ۸ چنین موضوعاتی را نقل خواهند کرد:
– سؤالاتی دربارهی زندگی و آفرینش.
– بررسی امر روزمره چگونه به چیزی خارق-العاده منجر میشود؟
– جمعی از افراد آرام چگونه چنین حسی از ضرورت را برای تولید میلی برای خلق کردن و واکنش نشان دادن منتقل میکنند؟
– مواد در حال ذوب و صدای ذوب شدنشان چگونه به مکانی چنین تیره و تار در بشریت منجر میشود؟
فستیوال دسترسی محدود ۸، فضا و زمانی را فراهم میآورد که در آن تصاویر متحرک این مسائل را به شکلی شاعرانه و به نحوی شجاعانه طرح میکنند. چشمانتان، گوشهایتان و خودتان درمییابند که حواس شما همراه با این هنرمندان معنایی فراتر از کلمات و درکی معمول از واقعیت خلق خواهند کرد.
بازنمایی بصری تروما همواره مرا به دردسر انداخته است. چطور میتوان رخدادهای تروماتیک را بیان کرد بی آنکه وارد سازوکاری شد که بیش از پیش قربانیان را مقصر جلوه میدهد؟ این مستند تجربی، وجوه مختلف نفتا- قرارداد تجارت آزاد آمریکای شمالی – را مورد کاوش قرار میدهد. این قرارداد از عوامل تاثیرگذار مهاجرت گسترده کارگران مکزیکی به ایالات متحده در دههی نود میلادی بود.
نفتا، درون یک ایدئولوژی نئولیبرال که مروج «بازار آزاد» است، تناقضات میان ایدئولوژی و سیاست نئولیبرالیسم را آشکار کرد. سرگذشت سانتیاگو، لوئیزا و خانوادهشان با زبان و نمود خیالی امر غریب درهمتنیده است (بیگانه واژه مرس2وم برای خطاب به خارجیها در ایالاتمتحده است). این مستند که در بیابان سونورا فیلمبرداری شده است، لحظه تاریخی گستردهتری را کاوش میکند و در پی ردیابی شاخصهای تسلط فرهنگی و باقیماندههای استعمارگرایی و اشکال جهشیافتهی آن است. این فیلم تا حدی ملهم از ترانه کائتانو ولوزو به نام «یک سرخپوست» است.
هسته این پژوهش هنری و علمی بر اساس سه مدل گوناگونِ طلای سیاه است که رمز توسعه و پیشرفت غرب است: نفت، زغالسنگ و طلا (فلز) و زیرساختهای اقتصادی وابسته به استخراج آنها. چیزی که بهموجب آن، جریان تولید ارزش و سرمایه در سراسر جهان در گردش است و هر مرز جغرافیایی را در خود حل میکند.
این منظرهی صوتی متشکل است از سروصدای شهری، همهمهی نامفهوم، تهماندهی پژواکها و موسیقی دیجیتالی که توسط نیروی جاذبه قطبهای متضاد تأثیرگذاری پراکنده شده است.
در این کار، چندین نمونه از روایتهای شفاهی را در پسزمینه خندهی انفجاری توده ناشناس آدمها را میشنویم که در همهی نقاط منظره شهری لوسآنجلس امروزی با ما همراه میشود.
پروژههای شنیداری من، اغلب شامل «صداهای» انسانی و مکانیکی محیطی است که به نحوی غیر ملودیک ترکیب یا اجرا میشوند؛ به همراه اشعاری که با لحنی اعترافگون ادا میشوند.
این کار، اشارهای است بر پاد آرمانشهری که بر روی رویای مقاومت شکل گرفته است و درعینحال تلاش میکند تازهترین و نایابترین هوا را تنفس کند، هوایی را که تنها درون محدودهی آلودگی زیستمحیطی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی میتوان تجربه کرد.
آب هرگز ساکن نیست. و پس از دیدن دیوارهای سنگی تاریک و غولآسای قصرها و خانههای قدیمی بیروت، چه چیز دیگری میتوان دربارهی آب گفت؟ بهجز آنکه آب همچنان عشق میورزد و تخریب میکند روح قلعههایی را که به لبنان تشخص میدادند. آب روح تسخیر و نفی لبنان قدیم را به دیوارهایی کرباسی تقلیل میدهند که شکافهایشان مرگ ماده و پنجرهای برای آزادی ذهن است. بنابراین، آیا به آب تنها باید در رابطه با مکان جغرافیایی و درون تمدنی که به آن تعلق دارد، اندیشید؟
این ویدیو کوتاه (۲۰۱۶)، کندن پوست، درآوردن ریشه و انتقال و کاشت دوباره یک درخت نخل را در دره بورگو، کالیفرنیا، ایالاتمتحده به تصویر میکشد. کارگران درخت نخل را از ریشه درمیآورند و آن را به یک منطقه مسکونی تازهساخت انتقال میدهند، و به مقاصد تزئینی در ورودی مناطق مسکونی که بهزودی به فروش گذاشته خواهند شد، قرار میدهند.
این روایت مستقیم، با اصوات و ایماژهای مبهم تکهتکه میشود. تصاویر گذرا از نخلستان مانند خاطرات منفصل درخت نخلی به نظر میآیند که در حال عبور از دره است. تصاویری از مالکان نخلستان که علفهای هرز را میکنند، هسته خرمایی که پیدا و مزه میشود، آبی که از چشمه میجوشد. در این هنگام، اصوات رویاگون افتادن سنگهای کوچک درون چاه شنیده میشود. صدای پژواک کمانه کردن سنگ، صدایی که از ما میپرسد «حاضریم؟» و پسازآن صدای آب، وقتیکه سنگی به آبخوان زیر نخلستان میخورد.
پروژهی «قایق به آب زده است، اینطور نیست؟»شامل سه بخش است- سخنرانی در مراسم خاکسپاری یک ماهی، یک قایق بادبانی و اسکلهای شناور در دریاچه ویرونست، ایالت مین است. در این ویدیو، صدای خارج از قاب چیزی است که من نام «گفتگوهای قایقی» به آن دادهام، این صدا روی یک قایق بادبانی در مدت اقامتم در اسکوهگان ساخته شد. این ویدیو، راهی برای کشف رابطه بین اسکلهی شناور و قایقی چوبی است که از مسیرهای نامشخصی به جستوجو میپردازند. در ۱۹۷۵، هنرمندی به نام باس یان ادر سعی کرد با قایق از عرض اقیانوس اطلس عبور کند تا کار «در جستجوی امر جادویی» را بسازد. اگر موفق به این کار شده بود، قایق او «موج اقیانوس» کوچکترین قایقی بود که از عرض اقیانوس اطلس گذشته بود. این کار در قالب یک عکس سیاهوسفید موجود است. پروژهی من یا «گفتگوهای بادبانی» متفاوتی شروع شد، از دیگران دعوت میکردم که با من سوار قایق شوند و هر چقدر دوست دارند صحبت کنند. آن گفتوگوها در نظر من پرفورمانسهای مدتدار مستند نشدهایاند که تنها در اختیار شرکتکنندگانی که با من در این قایق بودند قرار گرفت، در حافظهی فرد و جمعی خودمان. بعدتر، این ویدیو را ساختم و تجربه آن بیشمار «گفتگوی قایقی» را از نو اجرا کردم. پارو زدن عمل اجباری بعدی شد، طریقی برای گذراندن وقت یا ساختن فرمی از هیچ. ضربآهنگ پارو زدن باعث آگاهی فوقالعاده شدید نسبت به زمان و کاری شد که مستلزم این پروژه است.
کاوش قدرت سیاسی گفتار دانشگاهی در رابطه با فرمهای روزانه سرکوب و استثمار.
ویدیو «اِهِم» را در سال ۲۰۱۶، هنگام شرکت در برنامهی مطالعاتی موزه ویتنی ساختم. اتوکشی بهعنوان استعارهای از رعایت انضباط اجتماعی و وظیفه بدنها و اذهان درهمآمیخته برای حفظ پارامترهای استقراریافته (بهویژه سرمایهداری مرد سفیدپوست آمریکایی) دیده شده است. قصد من، کاوش رابطه بین صدای مقاومت دانشگاهیان و نهادی بود که درون آن زیست میکنند و از آن صحبت میکنند (این نهاد به کار افراد تحت استثمار و سرکوبشدهای که اغلب در رابطه مستقیم با دانشگاه نیستند، متکی است.) جودیث باتلر و دیوید هاروی، دو نظریهپرداز مهم برای فهم نظم اجتماعی و نیروهای سرکوب و توقیف متعاقب آن هستند (اتوکشی به شکل سمبلیک این کارها را میکند)، اما درعینحال آنها خود پیشگامانی هستند دریک رقابت سرمایهداری، جایی که نقد نیز بازار خودش را دارد.